منوی کاربری


عضو شوید


نام کاربری
رمز عبور

:: فراموشی رمز عبور؟

عضویت سریع

نام کاربری
رمز عبور
تکرار رمز
ایمیل
کد تصویری
خبرنامه
براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود



لینک دوستان
آخرین مطالب
دیگر موارد
آمار وب سایت

آمار مطالب

:: کل مطالب : 87
:: کل نظرات : 2

آمار کاربران

:: افراد آنلاین : 1
:: تعداد اعضا : 1

کاربران آنلاین


آمار بازدید

:: بازدید امروز : 10
:: باردید دیروز : 16
:: بازدید هفته : 29
:: بازدید ماه : 26
:: بازدید سال : 702
:: بازدید کلی : 65373
نویسنده : Aliakbarloo
دو شنبه 27 بهمن 1393

معصوم دوم:امام اول

نام:علی(ع)/لقب:مرتضی/کنیه:ابوالحسن/نام پدر:ابوطالب/نام مادر:فاطمه بنت اسد/تاریخ و محل تولد:سیزدهم رجب داخل کعبه معظمه/دوران امامت:30سال/مدت عمر:63سال/تاریخ ومحل شهادت:21رمضان سال40هجری درمسجد کوفه/مرقدشریفش:درنجف اشرف.

معصوم سوم:یگانه بانوی دو جهان

نام:فاطمه(س)/لقب:زهرا/کنیه:ام ابیها/نام پدر:محمد(ص)/نام مادر:خدیجه/تاریخ ومحل تولد:بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت درمکه/مدت عمر:18سال/تاریخ ومحل شهادت:سوم جمادی الثانی سال11هجری درمدینه/مرقدشریفش:در مدینه.

معصوم چهارم:امام دوم

نام:حسن(ع)/لقب:مجتبی/کنیه:ابومحمد/نام پدر:علی(ع)/نام مادر:فاطمه زهرا/تاریخ ومحل تولد:نیمه رمضان سال سوم هجری درمدینه/دوران امامت:10سال/مدت عمر:47 سال/تاریخ شهادت:28صفر50هجری/مرقدشریفش:درقبرستان بقیع.

معصوم پنجم:امام سوم

نام:حسین(ع)/لقب:سید الشهدا/کنیه:ابوعبدالله/نام پدر:علی(ع)/نام مادر:فاطمه/تاریخ ومحل تولد:سوم شعبان، چهرم هجری درمدینه/دوران امامت:11سال/مدت عمر:57سال/تاریخ شهادت:روزدهم محرم،سال61هجری/مرقدشریفش:در شهرکربلا.

معصوم ششم:امام چهارم

نام:علی(ع)/لقب:زین العابدین/کنیه:ابومحمد/نام پدر:امام حسین(ع)/نام مادر:شهربانو/تاریخ ومحل تولد:پنجم شعبان سال36 هجری درمدینه/ مدت امامت:حدود35سال/مدت عمر:57سال/تاریخ شهادت:بنابر مشهوردر25 محرم سال95 ق./مرقد شریفش: مدینه در قبرستان بقیع است.

معصوم هفتم:امام پنجم
نام:محمد(ع)/لقب:باقرالعلوم/کنیه:ابوجعفر/نام پدر:امام سجاد(ع)/نام مادر:فاطمه بنت حسن/تاریخ ومحل تولد: اول رجب یاسوم صفرسا57 هجری درمدینه/مدت امامت:19 سال/مدت عمر:57سال/تاریخ شهادت:7ذیحجه سال 114ق./مرقد شریفش:مدینه درقبرستان بقیع است.
معصوم هشتم:امام ششم

نام:جعفر(ع)/لقب:صادق/کنیه:ابوعبدالله/نام پدر:امام محمد(ع)/نام مادر:ام فروه/تاریخ ومحل تولد:17 ربیع الاول سال 83 ق.درمدینه/مدت امامت:34 سال/مدت عمر:65 سال/تاریخ شهادت:25 شوال سال 148هجری درمدینه/مرقد شدیفش:مدینه در قبرستان بقیع است.

معصوم نهم:امام هفتم

نام:موسی(ع)/لقب:کاظم/کنیه:ابوالحسن/نام پدر:امام جعفر/نام مادر:حمیده/تاریخ ومحل تولد:هفتم صفرسال128ق. درمدینه/مدت امامت:35 سال/مدت عمر:55 سال/تاریخ ومحل شهادت:25 رجب سال 183ق./مرقد شریفش:در شهرکاظمین نزدیک بغدادقرار دارد.

معصوم دهم:امام هشتم      

نام:علی(ع)/لقب:رضا/کنیه:ابوالحسن/نام پدر:امام موسی(ع)/نام مادر:نجمه/تاریخ ومحل تولد:یازده ذیقعده سال148 هجری درمدینه/مدت امامت:20 سال/مدت عمر:55 سال/تاریخ شهادت:آخر صفر سال 203ق./مرقد شریفش:مشهد.ایران.

معصوم یازدهم:امام نهم    

نام:محمد(ع)/لقب:جواد/کنیه:ابوجعفر/نام پدر:امام علی(ع)/نام مادر:خیزران/تاریخ ومحل تولد:ده رجب سال195 هجری در مدینه/مدت امامت:17 سال/مدت عمر:25سال/تاریخ شهادت:آخرذیقعده220 هجری دربغداد/مرقد شریفش:درشهر کاظمین.

معصوم دوازدهم:امام دهم

نام:علی(ع)/قب:هادی/کنیه:ابوالحسن/نام پدر:امام محمد(ع)/نام مادر:سمانه/تاریخ ومحل تولد:15 ذیحجه سال212 هجری درمدینه/مدت امامت:33 سا/مدت عمر:42 سال/تاریخ شهادت:سوم رجب سال 254/ مرقد شریفش:درشهرسامرا

معصوم سیزدهم:امام یازدهم

نام:حسن(ع)/لقب:عسکری/کنیه:ابومحمد/نام پدر:امام علی(ع)/نام مادر:سلیل/تاریخ ومحل تولد:هشتم ربیع الثانی سال232 درمدینه/مدت امامت:6 سال/مدت عمر:28 سال/تاریخ شهادت:8 ربیع الاول،سال 260 هجری/ مرقدشریفش: درشهر سامرا درکشور عراق است.

معصوم چهاردهم:امام دوازدهم

نام:م  ح  م  د (عجل الله تعالی فرجه الشریف )/لقب:مهدی(عج)/کنیه:ابو القاسم/نام پدر:امام حسن عسکری(ع) /نام مادر:نرجس خاتون/تاریخ ومحل تولد:طلوع فجر15 شعبان سال255 هجری درسامرا/مدت غیبت صغری:بعد از شهادت امام حسن عسکری (ع)عهده دار امامت شد وبه اذن خداوند متعال،غیبت صغری نمود که تقریبا70 سال طول کشید./غیبت کبری:از سال329 ق.شروع شد.

 


:: بازدید از این مطلب : 190
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : Aliakbarloo
دو شنبه 27 بهمن 1393

در اين پست چند نمونه سوال قرآن براي شما قرار داده ام

اميدوارم لذت ببريد

لطفا نظر بدهيد

در صورت خراب بودن لينك ها حتما به ما اطلاع دهيد .

 (((((( سوالات جديد ))))))

 

 
آزمون قرآن     
آزمون قرآن آزمون ترم اول نوبت اول دیماه 2 
نمونه سوال میان نوبت اول نمونه سوال 2 درس سوالات مهر ماه 92
آزمون قرآن امتحان قرآن تا صفحه37

:: بازدید از این مطلب : 163
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : Aliakbarloo
یک شنبه 26 بهمن 1393

بسمه تعالی

قول خدا به ابلیس!

 

اعوذ به الله من الشیطان الرجیم
                        بسم الله الرحمن الرحیم

شیطان از جنس جِـن است واز آتش خلق شده است. وقبل از اینکه از بهشت رانده شود خدارا بسیاز عبادت میکرد . به همین دلیل عزازیل نام گرفت.حضرت علی (ع) فرمودند: شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کرد وفقط یک نماز دو رکعتی او چهار هزار سال طول کشید.وقتی خدا انسان را از خاک آفرید ودرآن روح دمید به تمام ملائکه دستور داد که بر آدم سجده کنند وهمه سجده کردند به غیر از ابلیس.شیطان به خدا گفت :من هفتاد هزار سال تو را عبادت کرده ام وخودت فرموده ای که هرکس مرا عبادت کند عبادتش بی نتیجه نمی گذارم وعوضش را به او می دهم. خدا فرمود:هرچه بخواهی در دنیا به تو عطاء می کنم.شیطان گفت :

  • اول اینکه      اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم. خداوند فرمود :تا روز معلومی تو را مهلت می      دهم.

 

  •  دوم اینکه در مقابل هریک از      فرزندان آدم 2 فرزند به ما عطا کنی که برای هریک از اولاد آدم دو فرزند را      مسلط کنم تا آنها را به گمرا هی بکشانند.خدا باز هم قبول کرد.

 

  • سوم اینکه      از تو می خواهم مرا در بدن اولاد آدم همچون خون در جریان دهی که از هر جای      بدن او بتوانم او را به معصیت بکشانم

 

  • چهارم      اینکه می خواهم اولاد آدم ما را نبیند ولی ما انها را ببینیم!

 

  • .پنجم اینکه از تو می خواهم به من      قدرتی دهی که به هرشکلی که می خواهم در آیم وهرکجا که می خواهم بروم.
  • .ششم میخواهم تا دم مرگ پیش اولاد      آدم باشم(یعنی حتی وقتی حضرت ملک الموت برای قبض روح به سراغ آدم می آید      شیطان هم حاضر می شود وانسان را وسوسه می کند.)امام محمد باقر(ع) فرمود: هنگامی که انسان درحال جان کندن      است خیلی تشنه می شود و در آن هنگام شیطان با یک لیوان آب می آید ومی گوید      :اگر برمن سجده کنی وکافر شوی این آب را به تو می دهم،اما شیطان آب را میریزد      ومی گوید از تو بیزارم ومی رود.)

 

  • هفتم      اینکه از تو می خواهم مرا برسینه اولاد آدم مسلط کنی تا اورا وسوسه کنم.

خداوند در پایان می فرماید:تمام خواسته هایت را برآورده میکنم ولی هرکس پیرو توباشد او را با تو به جهنم می فرستم.بعد شیطان می گوید :ای خدا به عزت وجلالت قسم همه ی انسان ها را گمراه میکنم مگر عده معدودی که بنده خاص تو هستند .

شیطان گفت: جایی برای زندگی به من بده.خدا فرمود تو را درحمام ها وهرکجا که محل رفت وآمدمردم است قرار می دهم.

شیطان گفت:غذای من چه باشد؟خدا فرمود:سرهر سفره ای که نام من(بسم الله الرحمن الرحیم) برده نشود بنشین با آنها که همچون حیوان گرسنه هستند غذابخور.امام محمد باقر(ع)فرمود:اگر اول غذایادتان رفت بسم الله بگوئید اخر غذا بگوئید خدایا شکرت تا شیطان هرچه را که خورده استفراغ کند.

بعد شیطان گفت من احتیاج به آب دارم،خدا فرمود:آب تو شراب وهر چیز مست کننده باشد

بعد شیطان گفت برای من کتابی قرار بده. خدا فرمود :کتاب تو وشم(خالکوبی وکتابهای سحروجادو) اولین کسی که سحر وجادو را به انسان اموخت شیطان بود

بعدشیطان گفت برای من حدیثی قرار بده.خدا فرمود :حدیث تو دروغ است.

بعد گفت:برای من دام و وسیله شکار قرار بده.خدا فرمود :زنآن را وسیله صید وبه دام انداختن مردم قرار دادم

 

دیدار شیطان با رسول بزرگوار اسلام و شکایاتش

روزی حضرت محمد (ص)شیطان را حاضر در مسجد الحرام دید وپیش او رفت وگفت:ای ملعون چرا ناراحتی؟شیطان گفت :از دست تو وامتت ناراحتم.حضرت فرمود از من چرا ناراحتی؟ شیطان گفت: ،چون این همه تلاش می کنم که مردم را گمراه کنم ،
ولی تو درقیامت از آنها شفاعت می کنی وتمام زحمات مرا به هدر میدهی به همین خاطر باتو دشمنم واز تو بدم می آید. حضرت فرمود: از امتم چرا ناراحتی؟ شیطان گفت:امت تو خوصوصیاتی دارند که امتهای دیگر ندارند. اول اینکه به هم می رسند سلام می کنند که سلام اسم خداست ومن از این اسم می ترسم،دوم اینکه وقتی همدیگر را می بینند به یکدیگر دست می دهند وتا دستهایشان از هم در نیامده گناهانشان بخشیده می شود.سوم اینکه وقتی می خواهند غذا بخورند بسم الله می گویند ومن دیگرنمی توانم غذابخورم و گرسنه می مانم.چهارم اینکه بعد از غذا خوردن الحمداالله می گویند.

پنجم اینکه وقتی اسم تو می آید بلند بلند صلوات می فرستند وآنقدر ثواب آن زیاد است که من فرار میکنم

ششم اینکه وقتی می خواهند کاری بکنند انشاء الله می گویند ومن دیگر نمی توانم در آن کار دخالت کنم وآنها را برهم زنم.هفتم آنکه صدقه می دهند بااین کار هم گناهانشان آمرزیده می شود وهم هفتاد نوع بلا رااز خود دور می کنند.به همین دلیل حضرت نبی اکرم (ص) فرمود: وقتی انسان دستش را در جیبش می کند تا صدقه بدهد هفتاد شیطان دست اورا می گیرند تا اورا منصرف کنند.

هشتم آنانکه قران می خوانند ودر خانه ای که قرآن خوانده شود دیگر جایی برای من نمی ماند چون درآن خانه ملائکه رفت وآمد می کنند .نهم آنکه مرا زیاد لعنت میکنند وباهر لعنت یک زخم در بدنم می افتد وتازمانیکه آن شخص را به گمراهی نکشانم آنها خوب نمی شوند.دهم اینکه هنگامی که گناه می کنند سریع توبه می کنند وزحمات مرا به هدر می دهند . یازدهم اینکه عطسه که می کنند الحمدالله می گویند.
حضرت فرمود :عطسه ازخداوند وخمیازه از طرف شیطان است ،وقتی عطسه می کنید باید الحمد الله بگوئید .وقتی انسان نماز می خواند شیطان از او دور می شود به خصوص اگر سجده نماز طولانی باشد شیطان از روی ناراحتی فریاد می کشد.حضرت رضا (ع) فرمود:هرکس نماز نخوآند از شیطان هم پست تر است.چون شیطان یک خطآ کردوآن هم اینکه بر انسان سجده نکرد ولی انسان اگر نماز نخواند برای خدا سجده نمی کند!

حضرت محمد (ص)فرمود:مجوزشما برای عبور از پل صراط نماز است

وفرمودند: اگرنماز مومن قبول شود بقیه ی اعمال او نیز پذیرفته می شود.در نماز ها نماز صبح خیلی سفارش شده است ودلیل آن این است که در هنگام شب فرشتگان شب پیش انسان هسنتد و اعمال شب را می نویسند وهنگامی که اذان صبح را می دهند فرشتگان شب می روند و جای خود را به فرشتگان روز می دهند پس اگرنماز صبح را بخوانیم در دو پرونده ثبت می شودوآخرین عمل که همین نماز صبح است را فرشتگان می نویسند واولین چیزی که در پرونده صبح ثبت می شود همان نماز صبح است .از حضرت امام صادق (ع) منقول است: از صفات مومن این اسن که بسم الله الرحمن الرحیم رادرنماز بلند می گوید .اگر سر نماز بسم الله رابلند نگوئیم شیطان تاپایان نماز برروی شانه انسان می نشیند وانسان را وسوسه می کند ونیز فرمودند:هرکس بعد از تکبیر نماز (قبل از شروع حمد)اعوذبالله من شیطان ارجیم را بگویدبه اندازه هرمویی که در بدن اوست هزار حسنه برای او می نویسند.

پیامبر(ص) فرمود: هرکس بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا (34 الله اکبر-33الحمدالله-33سبحان الله) بگویدبه خصوص اگر باانگشتانش بشماردهمان دستهایش اورا در قیامت شفاعت می کنند.

 

منابع:قرآن کریم،سجاده عشق ، سرگذشت روح ، درمانگاه معنوی ، در کمین شیطان ،  راز اسرار آمیز عدد 30"

 


:: بازدید از این مطلب : 347
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2
نویسنده : Aliakbarloo
یک شنبه 26 بهمن 1393

آیا شيعيان قرآني به نام «مصحف فاطمه(س)» دارند؟

                       

شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)

‌حضرت آیت الله العظمی سبحانی درپاسخ به این پرسش که" گفته شود شيعيان قرآني به نام «مصحف فاطمه(سلام الله علیها)» دارند، اين مطلب تاچه اندازه صحت دارد؟" این گونه پاسخ داده است:

پاسخ: واژة «صحف» در قرآن به معناي مطلق كتاب آمده است، چنان كه مي‌فرمايد:

ـ «وَإِذا الصُّحُفُ نُشِرَتْ» .[1]

«آنگاه كه نامه‌هاي اعمال منتشر گردد».

ـ «إِنَّ هـذا لَفِـي الصُّحُـفِ الأُولـى * صُحُفِ إِبْراهيـمَ وَمُـوسـى».[2]

«اين، در صحيفه‌هاي نخستين، در كتاب ابراهيم و موسي است».

و همچنين«مصحف» نيز از همين ماده اخذ شده و به معناي دفتر يا كتاب جلد شده به كار مي‌رفت و در صدر اسلام حتي پس از درگذشت پيامبر، مصحف» نام قرآن نبود بلكه هر كتاب مجلّدي را مصحف مي‌ناميدند.

ابن ابي داوود سجستاني در باب گردآوري قرآن، در مصحفي از محمد بن سيرين نقل مي‌كند: وقتي پيامبر | درگذشت، علي (ع) چنين گفت:

«سوگند ياد كرد علي كه ردا بر دوش نيندازد مگر براي نماز جمعه، تا اين كه قرآن را در مجلدي جمع كنم».

ونيز ابوالعاليه نقل مي‌كند:

«آنان قرآن را در خلافت ابوبكر در مصحفي جمع كردند».

و نيز نقل مي‌كند:

«عمر بن خطاب فرمان به گردآوري قرآن داد و او اول كسي است كه قرآن را در مصحف جمع كرد».[3]

اين جمله‌ها حاكي است كه در آن روزگار، مصحف به معناي دفتر بزرگ و يا كتابي مجلد بوده كه اوراق را از پراكنده شدن حفظ مي‌كرده، سپس به مرور زمان اختصاص به قرآن يافته است.

اتفاقاً روايات پيشوايان ما حاكي است كه حتي در زمان آنان، لفظِ مصحف به معناي كتاب و يا دفتر مكتوب بوده است.

امام صادق (ع) فرمود:

«هر كس قرآن را از روي برگ‌هاي مجلد بخواند، از چشم خود بهره مي‌گيرد».[4]

و نيز در حديثي ديگر آمده است:

«خواندن قرآن از روي برگ‌هاي مجلد، عذاب را از پدر و مادر كم مي‌كند».[5]

مورّخان درباره ترجمة خالد بن معدان مي‌نويسند:

«خالد بن معدان دانش خود را در دفتري ضبط كرده بود كه آن دكمه‌ها و دستگيره داشت».[6]

خالد بن معدان از تابعين بوده و هفتاد صحابي را درك كرده است. و ابن اثير ترجمه او را در ماده كلاعي آورده است.[7]

پس تا اينجا روشن شد كه تا پايان قرن اول، لفظ «مصحف» به معناي كتاب مجلد و يا دفترچه جلد شده بود كه افراد دانش و آگاهي خود را در آن ضبط مي‌كردند. اگر بعدها قرآن را مصحف گفته‌اند، چون از ذهن‌ها بيرون آمد و بر برگ‌ها نوشته شد و به صورت مجلّد درآمد.

با توجه به اين مسأله، نبايد در شگفت باشيم كه دخت گرامي پيامبر داراي مصحفي باشد و دانش و آگاهي‌هاي خود را، كه از پدر بزرگوارش برگرفته بود، در آن بنويسد و براي فرزندان خود، به صورت بهترين ميراث، به يادگار بگذارد.

خوشبختانه فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) حقيقت و واقع اين مصحف را شناسانده وگفته‌اند: اين مصحف، جز يك رشته آگاهي‌هايي كه از پدر بزرگوارش شنيده و يا از طريق ديگر به دست آورده، چيز ديگري نيست. اکنون برخي از روايات را مي‌آوريم:

حسن بن علي‘ فرمود : «نزد ما جامعه‌اي است كه در آن حلال وحرام وارد شده و مصحف فاطمه(سلام الله علیها) هست در حالي كه در آن كلمه‌اي از قرآن نيست بلكه املاي رسول خدا | و خطّ علي (ع) است و همگي در اختيار ماست».[8]

امام (ع) با عنايت كامل يادآور مي‌شود كه در آن حلال و حرامي نيست تا مبادا تصور شود وحي تشريعي بر دخت پيامبر نازل مي‌شده است.

امام صادق(ع) در روايت ديگر در توصيف مصحف فاطمه مي‌گويد:

«به خدا سوگند، كلمه‌اي از قرآن شما در آن نيست. راوي مي‌گويد: پرسيدم: آيا در آن دانش است؟ امام در پاسخ مي‌گويد: بله، ولي نه از دانش‌هاي معمولي».[9]

با توجه به آنچه گفته شد، روشن مي‌گردد كه مصحف فاطمه(سلام الله علیها) ارتباطي به قرآن ندارد و كساني كه آن را دستاويزي براي تحريف قرآن قرار داده‌اند، اگر مغرض نباشند، ناآگاهانه و بدون تحقيق درباره واقعيت آن سخن مي‌گويند.

اكنون واقعيت را براي خوانندگان بيان مي‌كنيم:

«محدّث» در اسلام

يكي از معارف مسلم در ميان علماي اسلام، وجود افراد «محدَّث» در ميان مسلمانان است. فرد «محدَث» پيامبر نيست و بر او وحي نازل نمي‌شود، ولي در عين حال، فرشتگان، با وي سخن مي‌گويند و سخن آنان را مي‌شنود، و لذا او «محدَّث» بر وزن اسم مفعول نام گرفته‌ است؛ زيرا كه فرشته با او «حديث» مي‌گويد. بخاري نقل مي‌كند كه پيامبر | فرمود:

«در ميان پيشينيان از بني‌اسرائيل، مرداني بودند كه با آنها ـ از عالم غيب ـ سخن گفته مي‌شد، بدون اين كه پيامبر باشند. و اگر در ميان امت من چنين فردي باشد، آن عمر بن خطاب است».[10]

روايت دربارة «محدّث» در ميان امت اسلامي از طريق اهل سنت و سخنان آنان در تفسير اين واژه بيش از آن است كه در اين جا نقل شود، و شارحان صحيح بخاري در اين مورد، توضيحات كافي داده‌اند.[11]

كليني در كتاب كافي بابي تحت عنوان «إنّ الأَئِمَّةَ مُحَدَّثُونَ، مُفَهّمُونَ» آورده و رواياتي در اين مورد نقل كرده است. تمام اين روايات حاكي از آن است محدّث به کسی می‌گويند كه صوت فرشته را مي‌شنود، ولي او را نمي‌بيند. آنگاه اضافه مي‌كند: ائمه اهل بيت^ همگي «محدّث» هستند.[12]

فاطمه «محدَّثه» است

دخت گرامي پيامبر | به خاطر كمال وجودي، از افراد «محدّث» به شمار مي‌رود؛ يعني صداي فرشته را مي‌شنيد، ولي او را نمي‌ديد و اين جريان، زماني رخ داد كه پدر والامقامش درگذشت. غم و اندوه او را فرا گرفت. در اين هنگام جبرئيل امين به فرمان الهي فرود آمد. اخباري را از آينده، براي او بازگو مي‌نمود و از اين طريق، مايه تسليت و تسلّي خاطر او را فراهم مي‌آورد. اکنون ويژگي‌هاي مصحف فاطمه(سلام الله علیها) را از زبان فرزندان او بيان مي‌كنيم:

امام صادق(ع) مي‌فرمايد: آنگاه كه خدا پيامبرش را قبض روح کرد، اندوه فراواني فاطمه(سلام الله علیها) را در برگرفت. خداوند فرشته‌اي را فرستاد تا او را تسليت بگويد. فاطمه(سلام الله علیها) امير مؤمنان را از آنچه مي‌شنيد، آگاه ساخت. علي(ع) فرمود: هرگاه صداي فرشته را شنيدي، مرا آگاه كن تا آنچه مي‌گويد، بنويسم. اين گزارش‌ها كه از طريق فرشته به فاطمه(سلام الله علیها) مي‌رسيد و او در اختيار علي(ع) مي‌نهاد، در دفتري جمع شد و نام مصحف به خود گرفت، ولي در آن چيزي از حلال و حرام نيست، بلكه تنها گزارش‌هايي از آينده است.[13]


:: بازدید از این مطلب : 156
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : Aliakbarloo
یک شنبه 26 بهمن 1393

فتنه‌هاي آخرالزمان

                         

 

 

 

 

 

حضرت علي(علیه السلام)، ضمن چند روايت گونه‌هاي متعددي از فتنه‌هاي آخرالزماني را بيان نموده اند و همان‌طور كه خواهيم ديد، چهارمين يا پنجمين آنان را بدترين آنها خوانده‌اند:
چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولي خون‌ريزي مباح مي‌شود؛ در دومي خون‌ريزي و غارت اموال؛ در سومي خون‌ريزي، غارت اموال و تجاوز به نواميس؛ چهارمي كه حتي اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشي دچار آن فتنه خواهي شد.
حضرت علي(علیه السلام) از آغازين ايام حيات، در محضر رسول خدا((صلی الله علیه وآله وسلم)) بود و از درياي علم ايشان خوشه برمي‌چيد. به تصريح آن امام همام، نبي خاتم((صلی الله علیه وآله وسلم)در لحظات آخرين زندگي پرخير خويش، هزار دروازة علم را براي ايشان گشودند كه از هريك از آنها هزار در ديگر گشوده شد.1 بنابر شرايطي كه حضرت علي(ع) در آن مي‌زيستند بيش از ديگر اهل بيت(ع) به تصوير و ترسيم آينده، گاه نزديك و گاه دور پرداختند. از مشهورترين پيش‌گويي‌هاي ايشان كه به سرعت، راستي آن بر مخاطبان عيان شد، ماجراي جنگ نهروان با خوارج بود كه فرمودند: «از شما كمتر از ده تن كشته خواهد شد و از ايشان كمتر از ده تن زنده خواهند ماند».2 اين عبارت پيش از آغاز نبرد بيان شد و اندكي پس از خاتمة نبرد، شمارش شهداي سپاه و فراريان خوارج، حاضران را متحير نمود. گاه نيز در روايات علوي صحبت از آيندة نه چندان دور است؛ براي نمونه از اين دست مي‌توان به پيش‌گويي اميرمؤمنان(ع) دربارة حملة مغول به سرزمين‌هاي اسلامي ياد كرد3 كه با استناد به همين روايت و با درايت و حزم خواجه نصيرالدين طوسي، جامعة شيعيان كمترين آسيب را در اين فتنه متحمل شد.
يكي از پيش‌گويي‌هايي كه در لابه‌لاي بيانات اميرمؤمنان، امام علي(ع) مطالب ارزنده و قابل توجهي دربارة آن مي‌توان يافت، مسئلة فتنه‌هاي آخرالزماني است. دربارة موضوع فتنه‌هاي آخرالزمان، روايات متعددي از معصومان(ع) نقل شده كه در اينجا تنها به مرور روايات علوي اكتفا مي‌كنيم و انشاءالله در فرصتي ديگر، بايد به تفصيل دربارة آن سخن گفته شود.

معناي فتنه

فتنه را در لغت، به امتحان و آزمودن معنا كرده‌اند5. اين واژه معمولاً دربارة آن دسته از امتحاناتي به كار برده مي‌شود كه با تلخي و سختي همراه است6.
در قرآن كريم، اين واژه علاوه بر اين معنا،7 براي بستن راه و بازگرداندن از مسير حق،8 شرك و كفر،9 افتادن در معاصي و نفاق،10 اشتباه گرفتن و تشخيص ندادن حق از باطل،11 گمراهي،12 كشتار و اسارت،13 تفرقه و اختلاف ميان مردم14 و... به كار رفته است.

گونه‌شناسي فتنه‌هاي آخرالزمان

حضرت علي(ع)، ضمن چند روايت گونه‌هاي متعددي از فتنه‌هاي آخرالزماني را بيان نموده اند و همان‌طور كه خواهيم ديد، چهارمين يا پنجمين آنان را بدترين آنها خوانده‌اند:
ـ چهار فتنه رخ خواهد داد؛ در اولي خون‌ريزي مباح مي‌شود؛ در دومي خون‌ريزي و غارت اموال؛ در سومي خون‌ريزي، غارت اموال و تجاوز به نواميس؛ چهارمي كه حتي اگر در سوراخ روباه پنهان شده باشي دچار آن فتنه خواهي شد.15
ـ خداوند در اين امت، پنج فتنه قرار داده است: ابتدا فتنة عمومي، سپس فتنة خواص، پس از آن فتنة سياه تاريك كه مردم در آن بسان چارپايان مي‌شوند، سپس هدنه(صلح ميان مسلمانان و كفار در پي جنگ و كشتار) و درنهايت دعوت كنندگان ضلالت و گمراهي مي‌آيند. در آن روز اگر براي خداوند جانشيني ماند درخدمتش باش.16 و در جايي ديگر حضرتش حيوان‌ساني مردم را ناشي از فتنة كور، پيچيده و گنگ پنجم خوانده‌اند.17
ـ همانا از دو خصلت بر شما هراسانم؛ پيروي از هواي نفس و آرزوي طولاني. اما پيروي از هواي نفس، از حق باز مي‌دارد و آرزوي دراز، آخرت را در طاق نسيان مي‌نهد. همانا دنيا، پشت‌كنان مي‌رود و آخرت، كوچ كرده و به سوي ما مي‌آيد، و هر كدام را فرزنداني است. پس شما از فرزندان آخرت باشيد و از فرزندان دنيا نباشيد؛ چه، امروز كار هست و محاسبه نيست و فردا محاسبه هست و كار نيست. همانا فتنه‌ها و آشوب‌ها از هواپرستي آغاز مي‌شود. در آنها، [به وسيلة] فرمان‌هاي خود پرداخته با خدا مخالفت مي‌شود و مرداني در عهده‌دار شدن آنها، به جاي مرداني ديگر مي‌نشينند.
اگر حقّ خالص در ميان بود، اختلاف به چشم نمي‌خورد، و اگر باطل محض در ميان بود، بر هيچ خردمندي پوشيده نمي‌ماند، ليكن مشتي از حق و مشتي از باطل گرفته شده و با هم آميخته گرديده است. اينجاست كه شيطان بر دوستداران خود چيره مي‌گردد، و كساني رهايي مي‌يابند كه از طرف خداوند عاقبت نيكي براي آنها رقم خورده باشد.
همانا من از رسول خدا(ص) شنيدم كه مي‌فرمود: چگونه خواهيد بود زماني كه‌ فتنه‌اي شما را در برگيرد كه در آن كودكان بيش از آن به نظر رسند كه هستند [سن و سالشان بيشتر به نظر مي‌رسد]، و جوانان به پيري رسند. مردم به كژراهه مي‌روند و آن (انحراف) را مانند سنّت خويش مي‌گزينند و هرگاه بخشي از آن به روش درست تبديل گردد، گفته مي‌شود سنّت دگرگون شده است. اين در نظر مردم كاري زشت آيد و در پي آن، بلايا شدّت يابند و نسل به اسارت برده شود. سپس فتنه و آشوب آنان را بكوبد، چنان‌كه آتش، هيزم را مي‌كوبد و آسياب طعمة خود را. آنها دين مي‌آموزند اما نه براي خدا، و دانش مي‌جويند امّا نه براي عمل؛ و به وسيلة كار آخرت، دنيا را مي‌طلبند.18


:: بازدید از این مطلب : 204
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393

بسمه تعالی

علت نماز نخواندن

                       

- مهم‌ترین دلایل نمازنخواندن من!

یکی از تفکرات خطرناکی که متاسفانه امروزه در بین مردم و مخصوصا نسل جوان رواج زیادی پیدا کرده و برخی با تمسک به آن در صدد شانه خالی کردن از مسئولیت های مادی و معنوی هستند این تفکر انحرافی ...

به گزارش پایگاه جامع دنیای نیاز به نـمازو به نقل از تبیان، یکی از تفکرات خطرناکی که متاسفانه امروزه در بین مردم و مخصوصا نسل جوان رواج زیادی پیدا کرده است و برخی با تمسک به آن در صدد شانه خالی کردن از مسئولیت های مادی و معنوی که بر عهده دارند هستند، این تفکر انحرافی است که برای تقرب به خداوند تنها ایمان کافی است و نیازی به عمل نخواهد بود.

با جستجوی اجمالی در آیات و روایات اسلامی به این مطلب پی خواهیم برد که برخی از عبادات و اعمال بر بعضی دیگر ترجیح داشته و برتر می باشند که در این زمینه روایات متعددی بیان شده است و هر یک در صدد معرفی بهترین عبادات توصیه های طلایی را به مسلمانان بیان کرده اند اعمالی همچون تفکر که در روایات ثواب آن برتر از هفتاد سال عبادات معرفی شده است.

و یا انتظار فرج که در روایات بهترین اعمال امت در زمان غیبت امام معصوم بیان شده است.

اما آنچه در این میان از اهمیت خاصی برخوردار است و نه تنها به عنوان برترین اعمال بلکه به عنوان ستون و رکن دین معرفی شده است چیزی نیست مگر نمازکه با وجود آن خیمه اسلام بنا می شود و در صورت فقدان عبادات دیگر نیز نه تنها بهتر نبوده بلکه هیچ ارزشی نخواهند داشت، چنانچه امام صادق علیه السلام می‌فرماید:

«در پاسخ به سوال برترین اعمال و محبوبترین آنها نزد خداوند: بعد از معرفت [خدا] چیزی برتر از این نمازنمی شناسم مگر نمی بینی که بنده صالح عیسی بن مریم،گفت: مرا به نماز سفارش کرد.»[الکافی ، ج3 ، ص264]

اما با این حال کم نیستند کسانی که با تمسک به دلائل مختلف از انجام این واجب الهی طفره می روند و به هر صورت در صدد هستند تا نقش نمازرا در مسلمانی افراد کم نور جلوه دهند و مسائل و موضوعات دیگر را جایگزین آن کنند.

در این مقاله قصد داریم با مصاحبه ای مجازی با افرادی که اهمیت زیادی برای نمازقائل نیستند به بررسی دلائل آنان برای ترک نمازبپردازیم تا با پاسخی که از آیات و روایات به این افراد داده می شود به جایگاه ارزشمند نماز در دین اسلام اشاره کنیم .


من به این دلایل نمازنمی خوانم:

1)تفکرات انحرافی در نسل جوان:

یکی هیچگاه نافرمانی خداوند متعال و ترک واجبات و انجام محرمات سبب پاکی دل نخواهد شد، بلکه در مقابل سبب می شود که قلب انسان روز به روز تاریک تر شود تا کار به جایی برسد که این تاریکی و سیاهی دل سبب انکار خداوند متعال شود.چنانچه در روایات اسلامی پیرامون گناه ،تعابیر مختلفی در این زمینه وارد شده است.

از تفکرات خطرناکی که متأسفانه امروزه در بین مردم و مخصوصا نسل جوان رواج زیادی پیدا کرده است و برخی با تمسک به آن در صدد شانه خالی کردن از مسۆلیت های مادی و معنوی که بر عهده دارند، هستند.این تفکر انحرافی است که برای تقرب به خداوند تنها ایمان کافی است و نیازی به عمل نخواهد بود.

تاریخ این تفکر انحرافی را می توان در فرقه «مرجئه» جستجو کرد که از خطرناک ترین طوائف بر ضد امت اسلامی بودند و هدف آنها مباح نمودن تمام امور در اخلاق و عمل بود، چرا که به اعتقاد آنها تنها ایمان و اعتقاد قلبی برای تقرب به خداوند کافی بوده و اعمال و عبادات از هیچ ارزشی برخوردار نیستند. و آنچه سبب نجات انسان می شود ایمان اوست نه اعمال و عبادات او. [اصول الحدیث و احکامه فی علم الدرایه ، ص249]

این تفکر که امروزه و در قرن حاضر تنها کلمات آن فرق کرده است، طرفدارانی را به خود اختصاص داده است و برخی از افراد با تمسک به این جمله که برای تقرب به خداوند متعال و بنده خوب بودن تنها پاک بودن دل کافی است از انجام بسیاری از واجبات شانه خالی می کنند و با این حال خود را نیز بنده خداوند معرفی می کنند.

[پــاسخ]: خداوند متعال با بیان آیات متعددی در قرآن مجید به مبارزه با این تفکر انحرافی پرداخته است و آنچه را سبب موفقیت و خوشبختی انسان در زندگی مادی و معنوی می شود را ایمان به همراه عمل صالح معرفی کرده است:

«إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَوَ آتَوُا الزَّکاةَ لَهُمْ أَجْرُهُمْ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون: کسانى که ایمان آورده و کارهاى شایسته کرده و نمازبر پا داشته و زکات داده‏اند، پاداش آنان نزد پروردگارشان براى آنان خواهد بود؛ و نه بیمى بر آنان است و نه اندوهگین مى‏ شوند» [البقرة ، آیه ی شریفه ی 277]

علاوه بر آنکه هیچ گاه نا فرمانی خداوند متعال و ترک واجبات و انجام محرمات سبب پاکی دل نخواهد شد بلکه در مقابل سبب می شود که قلب انسان روز به روز تاریک تر شود تا کار به جایی برسد که این تاریکی و سیاهی دل سبب انکار خداوند متعال شود.چنانچه در روایات اسلامی پیرامون گناه ،تعابیر مختلفی در این زمینه وارد شده است.

2) خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو:

این ضرب المثل از جمله خطرناک ترین ضرب المثل هایی است که برخی از آن به شدت سوء استفاده کرده و انجام محرمات و ترک واجبات در دین را با این کلام کوتاه توجیه می کنند، که در موضوع دلیل تراشی برای ترک نماز، یکی از دلائل عمده افراد برای ترک این فریضه الهی این است که افراد زیادی در جامعه نماز نمی خوانند و ما نیز می خواهیم همرنگ جماعت شویم.

[پــاسخ]: خداوند متعال در آیات الهی یکی از اسرار خوشبختی و موفقیت افراد در زندگی فردی و اجتماعی را اجتناب از همرنگ شدن با جماعت فاسد بیان می کند، چرا که با همرنگ شدن با آنها، سیلابی از فساد و تباهی در جامعه جریان پیدا خواهد کرد که دیگر نمی توان مانع آن شد و مسلم است که مسیر این سیلاب به جز دریای هلاکت و گمراهی نخواهد بود و به همین جهت خداوند متعال به پیامبر اکرم می فرماید:

«قُلْ لا یَسْتَوِی الْخَبیثُ

برخی از افراد با تکیه بر این دلیل که ما در گناهان غرق شده ایم و نمازخواندن و نخواندن ما دیگر فائده ای ندارد، مناجات و گفتگو با خداوند متعال را به کلی از زندگی خود حذف می کنند و نا امید از رحمت و مغفرت خداوند متعال در لجن زار گناه و معصیت غوطه ور می مانند،

وَ الطَّیِّبُ وَ لَوْ أَعْجَبَکَ کَثْرَةُ الْخَبیثِ فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُون؛ بگو: «پلید و پاک یکسان نیستند، هر چند کثرت پلید [ها]تو را به شگفت آوَرَد. پس اى خردمندان، از خدا پروا کنید، باشد که رستگار شوید.» [المائدة ، آیه شریفه ی 100]

3)من در اقیانوس گناه غرق شده ام:

برخی از افراد با تکیه بر این دلیل که ما در گناهان غرق شده ایم و نمازخواندن و نخواندن ما دیگر فائده ای ندارد، مناجات و گفتگو با خداوند متعال را به کلی از زندگی خود حذف می کنند و ناامید از رحمت و مغفرت خداوند متعال در لجن زار گناه و معصیت غوطه ور می مانند.


[پــاسخ]: در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله در مورد فردی که مرتکب کارهای زشت و ناپسند می شد و با این حال هرگز راضی به ترک کردن نمازنبود و در اهمیت نماز برای تربیت و اصلاح انسان و نقش آن در بازدارندگی از گناه می فرماید: «نمازش روزگاری او را از زشتکاری باز خواهد داشت و دیری نگذشت که آن مرد توبه کرد.»[بحارالانوار ،ج82 ، ص198]

4)برای حرف زدن با خداوند راه های زیادی وجود دارد:

این دلیل را نیز می توان از جمله مهمترین ادله برای ترک نمازمحسوب کرد ،چرا که افرادی که به این دلیل استناد می کنند، اعتقاد دارند که نماز تنهاترین راه مناجات با خداوند نیست و برای حرف زدن و مناجات با خداوند راه های متعددی وجود دارد.

[پــاسخ]: آنچه از آیات و روایات اسلامی به دست می آید این است که نمازتنها راه مناجات و گفتگو با خداوند است چرا که در غیر این صورت باید راه های دیگری نیز در قرآن مجید و روایات برای ما معرفی می شد در حالی که تنها از نمازبرای یاد خداوند سخن گفته شده است چنانچه در قرآن مجید خداوند متعال صراحتا می فرماید:

«إِنَّنی‏ أَنَا اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ أَنَا فَاعْبُدْنی‏ وَ أَقِمِ الصَّلاةَلِذِکْری: منم، من، خدایى که جز من خدایى نیست، پس مرا پرستش کن و به یاد من نماز برپا دار» [طه ، آیه شریفه ی 14]

همچنین در روایات اسلامی از نمازاینگونه تعبیر شده است:

امام باقر علیه السلام: «نمازستون دین است، مثل آن مثل ستون خیمه است که اگر ستون محکم باشد میخ ها و طنابها محکم می مانند و اگر ستون کج شود و بشکند نه میخی استوار می ماند و نه طنابی.» [المحاسن ، ج1 ، ص116]

حال چگونه ممکن است عبادتی که تعابیر متعددی در مورد آن در این زمینه به کار رفته است بتواند جایگزینی بهتر داشته باشد؟آیا برای خیمه می توان جایگزینی بهتر از ستون و عمود یافت؟

آنچه اشاره شد تنها بخشی از مهمترین ادله برای ترک نمازبود که در این مقاله سعی بر آن بود که پاسخ هایی از آیات الهی در قرآن مجید و همچنین روایات امامان معصوم علیهم السلام بیان شود تا در نتیجه اهمیت این فریضه الهی روشن شود تا برخی از افراد با استناد به دلایل نادرست از موفقیت هایی که در سایه انجام این عبادت حاصل می شود خود را محروم نکنند.

"گرفته شده از نقول تبیان و خبرگزاری اسلامی ایران"

منبع مطلب:


:: بازدید از این مطلب : 194
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393


:: بازدید از این مطلب : 209
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393

آیا بهشت مخصوص مسلمانان است؟

بهشت جای چه كسانی است؟ قرآن كریم به ده مورد اشاره می‌فرمایند:
1) [قد افلح المؤمنون الذین فی صلاتهم خاشعون و الذین عن اللغو معرضون....]  
ترجمه: [مؤمنان رستگارند، آنانكه در نمازشان خشوع دارند.


2) و آنها كه از لغو و بیهودگی روبرگردانند.
3) و آنانكه زكات را انجام می‌دهند.
4) و آنانكه دامن خود را از آلودگی به بی عفتی حفظ می‌كنند.
5) تنها آمیزش با همسران و كنیزان‌شان دارند كه در بهره‌گیری از آنان ملامت نمی‌شوند.
6) و هر كس غیر از این طریق را طلب كند، متجاوزگر است.
7) و آنانكه امانتها و عهد خود را مراعات می‌كنند.
8) و آنها كه از نمازشان مواظبت می‌كنند.
9) آری آنها وارثان هستند.
10) كه بهشت برین را ارث می‌برند و جاودانه در آن خواهند ماند. این آیات ویژگی‌های مؤمنین را در عباراتی كوتاه و زنده و پر محتوا تشریح می‌كند و جالب اینكه نخست به سرنوشت لذت بخش و پر افتخار مؤمنان بیش از صفات آنها، اشاره می‌كند تا شعله‌های شوق و عشق را در دلها برای رسیدن به این هدف و افتخار بزرگ زنده كند و می‌فرماید: مؤمنان رستگار شدند و به هدف نهایی خود در تمام ابعاد رسیده و فردوسی را وارث شدند. پس معلوم شد كه بهشت‌های انسان‌های مؤمن و معتقد به معاد و نبوت نبی اكرم(صل الله علیه و آله و سلم) و امامت ائمة اطهار(علیهم السلام) كه جزء اعتقادات قبلی است، و سپس با انجام اعمالی چون نماز، روزه، زكات، حج، امر به معروف و نهی از منكر و آنچه در آیة مذكور بیان شد، آنان رستگاران در دنیا و آخرتند. و با این مطلب باید توجه كرد، هر كجای قرآن كه از ایمان صحبت كرده با عمل صالح توأم بوده است؛ به عبارت دیگر ایمان با عمل صالح و عمل صالح با ایمان لازم و ملزومند و تفكیك‌ناپذیرند؛ زیرا عمل صالح بدون اعتقاد به خدا و پیامبر و روز جزا فقط ارزش دنیایی و تشویقات مردم را دارد و چون كار برای خدا نبوده است بی پاداش است و پاداش كار او در همین دنیاست كه صنعت به نام او ثبت می‌شود تا در كتاب و روزنامه و رسانه‌های گروهی از او تعریف و تمجید می‌گردد. و فقط كاری با ارزش است كه مخلصاً لوجه الله باشد.
همچنین ایمان بدون عمل صالح مانند دوست داشتن مسابقة ورزشی دو است ،اما حركت نكرده و ندود، مسلم برنده نشده و جایزه‌ای نخواهد گرفت
قرآن كریم در جای دیگر صریحاً می‌فرماید: [و قال الذین لا یرجون لقائنا ... و قدمنا الی ماعملوا فجعلناه هباءً منثورا](2) معنی [و كسانی كه امیدی به لقای ما ندارند و رستاخیز و معاد را منكرند، می‌گویند چرا فرشتگان بر ما نازل نمی‌شوند؟.......این افراد؛ ما به سراغ اعمالی كه آنها انجام دادند می‌رویم و همه اعمالشان را چون ذرات غبار پراكنده در هوا می‌كنیم
اما بهشتیان و معتقدین به معاد، در آن روز قرارگاهشان از همه بهتر است و استراحت‌گاهشان نیكوتر است]. به این آیه خوب باید توجه كرد و جواب خود را دریافت، به واژه عمل دقت كنیم. مفسرین معظم این گونه معنا كرده‌اند: هر كاری كه به قصد انجام گیرد اما(فعل) اعم از آن است یعنی به كارهایی كه با قصد یا بی قصد انجام می‌گیرد، هر دو اطلاق می‌شود.(3)، بعد به جمله (قدمنا) از ماده قدوم به معنی وارد شدن یا به سراغ چیزی رفتن است و خدای تبارك و تعالی در این آیه تأكید و جدی بودن مطلب را با این جملات مذكور تصریح می‌كند كه به طور قطع تمام اعمال انسان‌های منكر خدا و معاد و ... را كه با توجه و از روی اراده انجام داده‌اند، هرچند ظاهراً كارهای خیر باشد، به خاطر شرك و كفرشان هم چون ذرات غبار در هوا محو و نابود می‌كنیم.
این یعنی خدا در آیه كریمه گوشزد می‌كند كه اعمال انسان‌های مشرك و منكر به قدری بی‌ارزش و بی اثر خواهد بود كه اصلاً گویی عملی وجود ندارد هر چند سالیان درازی تلاش و كوشش كرده باشند.
نظیر این آیه، در سوره ابراهیم می‌فرماید: [مثل الذین كفروا بربهم اعمالهم كرماد اشتدت به الریح فی یوم عاصف] یعنی [اعمال كسانی كه به پروردگارشان كافر شدند، هم چون خاكستری است در برابر تندباد در روز طوفانی]. دلیل منطقی آن هم روشن است زیرا چیزی كه به اعمال انسان شكل و محتوا می‌دهد، نیت و انگیزه و هدف نهایی عمل است، افراد با ایمان با انگیزه الهی و توحیدی هدف‌های مقدس و پاك و برنامه صحیح و سالم به سراغ انجام كارها می‌روند، در حالی كه مردم بی ایمان، غالباً گرفتار تظاهر و ریاكاری و تقلب و غرور و خودبینی هستند و همین باعث بی ارزش شدن اعمال آنها می‌شود.
اما تكلیف فردی كه در اجتماع غیر مسلمان بزرگ شده است و دارای كرامت نفس و صفات اخلاقی است چگونه وضعی دارد؟ جواب این كه انسانها در جامعه دو گونه‌اند یا جاهل قاصر، یا جاهل مقصر: جاهل مقصر یعنی خودش كوتاهی كرده و دنبال تحقیق دین و خدا و معاد و نبوت نرفته است، او عذرش پذیرفته نیست و آیة قبل شامل حالش می‌گردد. اما جاهل قاصر به كسی گفته می‌شود كه دسترسی به كتاب، عالم، روحانی، رساله و استاد دینی نداشته و در محیطی دور از تمدن و جامعه بی خبر از همه چیز رشد و نمو كرده است، این انسان لطف و مرحمت الهی و رحمانیت پروردگار شامل حالش خواهد شد و چون مقصر نیست امید است آمرزیده گردد.

منتشرشده در تاریخ و سیره

 

 


:: بازدید از این مطلب : 184
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393

آيا توسل به اوليای الهي مشروع است و ريشه در كتاب خدا و سنت پيامبر(ص) دارد؟

                       

شفقنا(پایگاه بین المللی همکاری های خبری شیعه)

پاسخ: توسل به اوليای الهي نوعي تمسك به «وسيله» است كه در قرآن به آن دعوت شده است و قرآن پيوسته به جامعه با ايمان و با تقوا دستور مي‌دهد كه به دنبال وسيله بروند، چنان كه مي‌فرمايد:

«يا أَيُّها الَّذينَ آمَنُوا اتَّقوا اللّه وابتَغُوا إِليهِ الوَسيلَة وجاهِدُوا في سَبيلهِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُون».[1]

«اي افراد با ايمان، تقـواي الهي را پيشـه كنيـد و براي رسيدن به او، وسيله‌اي فـراهـم آوريد (توسل جوييد) و در راهش جهاد كنيد، باشد كه رستگار شويد».

اكنون بايد ديد مقصود از تحصيل وسيله چيست؟ تدبّر در آيه مي‌رساند كه مقصود از آن، سبب تقرّب و وسيلة نزديكي به خداست. براي تقرّب به خدا وسايل و اسباب گوناگوني هست كه به برخي از آنها اشاره مي‌كنيم:

1. انجام فرايض

انجام واجبات يكي از اسباب تقرب به درگاه الهي است. اميرمؤمنان(ع) در يكي از سخنان خود چنين مي‌گويد:

«بهترين چيزي كه متوسّلان به خدا بدان توسل مي‌جويند، ايمان به خدا و به رسول و جهاد در راه خدا و به پاداشتن نماز ـ كه اساس طريقت و شريعت است ـ و دادن زكات مي‌باشد».[2]

2. توسل به اسما و صفات خدا

يكي از اقسام توسل، خواندن خداوند به اسما و صفات اوست. اين نوع توسل در روايات، به خصوص در ادعية اهل بيت^، فوق العاده بارز و چشمگير است.

در اين مورد به دو حديث بسنده مي‌كنيم:

الف. ترمذي در سنن خود از «بريده» نقل مي‌كند، پيامبر (ص) شنيد مردي چنين مي‌گويد:

«خدايا! من از تو درخواست مي‌كنم به گواهي‌ام بر اين كه تو آن خدايي هستي كه جز تو خدايي نيست، تو احد و صمد هستي كه نه مي‌زايد و نه زاييده شده است و نه براي او مانندي يافت
مي‌شود...

پيامبر (ص) فرمود: تو خدا را به وسيله اسم اعظم او خواندي، كه اگر او به آن اسم خوانده شود، اجابت مي‌كند و اگر از او چيزي خواسته شود، عطا مي‌نمايد.»[3]

ب. در دعايي از امام باقر و صادق‘ (معروف به دعاي سمات) چنين وارد شده است :

«خدايا! من از تو سؤال مي‌كنم به نام بزرگ و بزرگتر، گرامي‌تر و برترت، نامي كه اگر به آن نام براي باز شدن درهاي بسته آسمان خوانده شوي باز مي‌شود، واگر به آن نام، بر گشايش درهاي زمين خوانده شوي گشوده مي‌گردد، و اگر به آن نام براي آساني خوانده شوي آسان گردد».[4]

دعاي جوشن كبير نمونه‌اي بارز از اين نوع توسل است كه در شب‌هاي قدر مي‌خوانيم.

3. توسل به قرآن كريم

يكي از راه‌هاي توسل اين است كه انسان قرآن را بخواند و به وسيلة آن، از خدا حاجت بطلبد. در حقيقت، اين نوع توسل، توسل به فعل خدا است؛ زيرا قرآن كلام خداست كه بر قلب رسول الله (ص) نازل شده است.

احمد بن حنبل از عمران بن حصين نقل مي‌كند كه از پيامبر (ص) شنيدم که مي‌فرمود:

«قرآن را بخوانيد و از خدا به وسيلة آن سؤال كنيد، پيش از آنكه گروهي بيايند و به وسيلة آن از مردم سؤال كنند».[5]

دقت و امعان نظر در حديث فوق، نكته‌اي را روشن مي‌سازد و آن اينكه: توسل به هر موجودي كه نزد خدا منزلت و كرامت داشته باشد جايز است، لذا در شب‌هاي قدر مستحب است انسان قرآن را باز كند واين دعا را بخواند:

«پروردگارا! من از تو به وسيلة اين كتابي كه فرو فرستاده‌اي و آنچه در آن است سؤال مي‌كنم. پروردگارا! نام بزرگت و اسماي زيبايت در اين كتاب هست...».[6]

4.توسل به دعاي برادر مؤمن

يكي از اسباب توسل و جلب مغفرت خدا، اين است كه انسان از برادر مؤمن خود بخواهد در حق او دعا كند و اين نوع توسل مورد اتفاق همه موحدان جهان است و در اين مورد كافي است كه بدانيم
حاملان عرش الهي دربارة افراد با ايمان، طلب مغفرت مي‌كنند «يَسْتَغْفِرونَ لِلّذينَ آمَنُوا».[7]

اين تنها فرشتگان نيستند كه دربارة آنان طلب آمرزش مي‌نمايند، بلكه مؤمنان نيز درباره گذشتگان چنين كاری انجام مي‌دهند «رَبّنا اغْفِرْ لَنا وَ لإِخوانِنا الَّذين سَبَقُونا بِالإِيمان»[8]، «پروردگارا! بر ما و بر آن برادرانمان كه در ايمان آوردن بر ما پيشي گرفته‌اند ببخشاي».

پيامبر گرامي از امت اسلامي مي‌خواهد كه در حق او دعا كنند و مي‌فرمايد:

«براي من از خدا وسيله بطلبيد و آن مقامي است در بهشت كه جز بر يكي از بندگان خدا شايسته نيست و اميدوارم كه من همو باشم. هر كس براي من چنين مقامي بطلبد، شفاعت من بر او حلال مي‌گردد».[9]

5.توسل به دعاي پيامبر(ص) در زمان حيات

رسول گرامي (ص) شريف‌ترين و گرامي‌ترين انساني است كه خدا آفريده است. آيات قرآني به مقام و منزلت پيامبر(ص) اشارات فراواني دارند كه نقل آنها در اين مختصر نمي‌گنجد.

در منزلت پيامبر(ص) كافي است كه بدانيم خدا او را مايه مصونيت مردم از عذاب مي‌شمارد و تصريح مي‌كند كه تا او در ميان مردم است خدا آنان را با نزول عذاب مجازات نمي‌كند:

«وَما كانَ اللّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنْتَ فيهِمْ وَمَا كانَ اللّهُ مُعذِّبَهم وهُمْ يَسْتَغْفرون».[10]

«تا تو در ميان آنان هستي، خداوند هرگز آنان را مجازات نمي‌كند، هم چنان كه ايشان را تا زماني كه طلب آمرزش مي‌كنند، عذاب نمي‌كند».

در عظمت پيامبر(ص) كافي است كه خدا نام او را در كنار نام خود و اطاعت او را در كنار اطاعت خويش قرار داده است:

«وَمَنْ يُطِعِ اللّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فازَ فَوزاً عَظيماً».[11]

اين آيات وآيات ديگر، همگي از كرامت و منزلت آن حضرت حكايت مي‌كند; منزلتي كه براي آن نظيري در عرصة آفرينش نيست.براي همين مقام قدسي پيامبر در پيشگاه خدا ، دعاي او رد نمي‌شود، لذا به گنهكاران دستور داده شده كه به محضر پيامبر بروند و از او درخواست كنند كه در حقّ آنان استغفار كند:

فراتر از اين، حتي خودداري از طلب استغفار از پيامبر را نشانه نفاق مي‌داند.[12]

«وَلَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤُكَ فَاستَغْفَرُوا اللّه وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللّهَ تَوّاباً رَحِيماً».[13]

«هرگاه آنان زماني كه بر خويش ستم كرده‌اند نزد تو بيايند و از خدا طلب مغفرت كنند و پيامبر نيز براي آنان طلب مغفرت كند، خدا را توبه پذير و رحيم خواهند يافت».

از برخي آيات استفاده مي‌شود كه امت‌هاي پيامبران پيشين نيز از آنان درخواست استغفار مي‌كردند. به عنوان نمونه فرزندان يعقوب آنگاه كه خطاي آنان آشكار گشت به پدر گفتند:

«يَا أَبانَا استَغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا إِنّا كُنّا خاطِئين * قالَ سَوفَ أسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبّي إنَّهُ هُوَ الغَفُورُ الرَّحيم».[14]

«پدرجان! براي مغفرت گناهان ما از خداوند طلب آمرزش كن; ما خطاكار بوديم. ]يعقوب[ گفت: (سوف) از پروردگارم طلب مغفرت خواهم كرد، همانا او آمرزنده و رحيم است».

در جواز اين نوع توسل، جاي هيچ بحث و گفتگو نيست و مخالفتي با آن به چشم نمي‌خورد. چيزي كه مهم است آگاهي از سبب استجابت دعاي پيامبران است و آن، منزلت و جايگاه قدسي آنهاست.

6. توسل به دعاي پيامبر (ص) پس از رحلت

با توجه به اصول چهارگانه، كه در سؤال مربوط به امكان ارتباط مطرح گرديد، ثابت شد كه انسان‌هاي والا در جهان برزخ، حي و زنده هستند، و ارتباط ما با آنان برقرار است، در اين صورت درخواست دعا از آنان در هر دو حالت; حيات دنيوي و برزخي، كاملاً منطقي خواهد بود و آيه مربوط به درخواست استغفار، هر دو حالت را دربرمي‌گيرد،آنجا كه مي‌فرمايد:

«وَلَو أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤوكَ فَاسْتَغفَرُوا اللّه وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُول لَوَجَدُوا اللّه تَوّاباً رَحيماً».[15]

«و اگر  آنان هنگامي كه بر خود ستم كرده‌اند به نزد تو بيايند، و خود از خدا آمرزش بخواهند و پيامبر نيز براي آنان طلب آمرزش كند، خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت».

مسلّماً ريشه استجابت دعاي پيامبر را بايد در روح پاك و نفس كريم و قرب ايشان نسبت به خداوند جستجو كرد. به پاس اين كرامت معنوي است كه خداوند دعاي او را مي‌پذيرد؛ زيرا دعاي برخاسته از روح پاك و قلب مملوّ از مهر الهي، بدون چون و چرا به هدف اجابت مي‌رسد و در اين مورد، فرقي بين حيات مادّي و حيات برزخي نيست.

گواه بر اين كه آية ياد شده اختصاص به زمان حيات رسول خدا(ص) ندارد، اين است كه مسلمانان جهان از عصر صحابه و تابعان تا به امروز، عملاً اين باب رحمت را باز مي‌دانند و زائران روضة مطهّر نيز اکنون پس از تقديم سلام و درود به پيشگاه ارجمند پيامبر، آية ياد شده را تلاوت مي‌كنند و ضمن استغفار به درگاه الهي، از پيامبر مي‌خواهند كه براي آنان طلب آمرزش كند و هر فردي در هر زماني كه به حرم آن حضرت مشرف شود ، زائران را در اين حالت مي‌يابد.

اکنون نمونه‌هايي از گفتار بزرگان اهل سنّت، دربارة اين آيه و درخواست دعا و توسّل به آن حضرت، پس از رحلت ايشان را ذكر مي‌كنيم:

1. محيي الدين نووي كه از محدثان برجستة اهل سنت و شارح صحيح مسلم است، مي‌نويسد: زائر رو به رسول خدا كند و دربارة خويش به او متوسل شود و به وسيلة او به سوي خدا شفاعت جويد و از زيباترين چيزها همان است كه ماوردي، قاضي ابوالطيب و ديگر اساتيد ما از عتبي نقل كرده‌اند.

عتبي مي‌گويد: روزي كنار قبر رسول خدا(ص) بودم، مردي از بيابان آمد و گفت:

«السلام عليك يا رسول اللّه سمعت اللّه يقول: «وَلَو أَنَّهُمْ إِذ ظَلَمُوا أَنفُسَهُمْ جاؤكَ فَاسْتَغفروا اللّه وَاسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُول لَوَجَدُوا اللّه تَوّاباً رَحيماً» و قد جئتك مستغفراً من ذنبي مستشفعاً بِکَ إلي ربّي».[16]

«سلام بر تو اي فرستادة خدا. شنيدم كه خداوند مي‌فرمايد: «هرگاه آنان بر خويش ستم كنند و نزد تو بيايند و از خدا طلب آمرزش كنند و رسول خدا نيز براي آنان درخواست مغفرت كند، خدا را توبه پذير و مهربان خواهند يافت. اي رسول خدا، اکنون به نزد تو آمدم، از گناهم استغفار مي‌كنم و تو را شفيع به نزد پروردگارم قرار مي‌دهم».

2. ابن قدامه حنبلي صاحب كتاب «مغني» در آداب زيارت پيامبر خدا(ص) ضمن طرح اين مطلب كه زيارت آن حضرت مستحب است، از پيامبر(ص) نقل مي‌كند كه فرمود: هر كس به من سلام كند، من پاسخ سلام او را مي‌گويم. سپس از «عتبي» سرگذشت عرب ياد شده را كه از «نووي» آورديم، نقل مي‌كند و هدف وي از نقل اين داستان آن است كه زيارت آن حضرت، به اين شيوه مستحبّ است.

3. غزالي (متوفاي 505) در بخش مربوط به فضيلت زيارت مدينه، چگونگی زيارت آن حضرت را به تفصيل آورده و مي‌گويد:

«پس از به پايان رساندن درودها، رو به قبر پيامبر ايستاده، خدا را حمد و ثنا بگويد و درود فراواني به پيامبر بفرستد. سپس آيه «ولو أنَّهم...» را تلاوت كند وبگويد: «اللّهم انّا سَمِعْنا قولك وأطَعْنا أمْرَك وقَصَدْنا نبيّك، متشفعين به إليك في ذنوبنا، ومٰا أثقل ظهورنا من أوزارنا...»؛[17] «پروردگارا، سخن تو را شنيديم و امر تو را اطاعت كرديم و نزد پيامبر تو آمديم، در حالي كه او را شفيع خود نزد تو براي آمرزش گناهانمان قرار داده‌ايم و پشت ما از بار گناهان سنگين است».

علاوه بر عالمان بزرگ اهل سنت كه شيوة زيارت آن حضرت را به نحو ياد شده مورد تأكيد قرار مي‌دهند، گروهي ديگر نيز در اين مورد، با آنان همصدا مي‌باشند كه براي رعايت اختصار، از نقل آنها خودداري شد.

پرسش‌هايي دربارة توسّل

در ميان اعمالي كه مسلمانان در حرم پيامبر(ص) و يا نقاط ديگر انجام مي‌دهند، توسل بيش از همه مورد انتقاد وهابيان قرار مي‌گيرد. آنان در اين مورد اعتراض‌هايي دارند كه در اين بخش به تحليل آنها مي‌پردازيم:

1. آيا درخواست دعا از ميّت، پرستش او نيست؟

آنها بر اين عقيده‌اند كه: درخواست دعا از انسان زنده كه قادر بر انجام خواسته اوست، جايز است و پرستش نيست، ولي درخواست دعا و يا هر عمل ديگر از فرد درگذشته كه قادر بر انجام آن نيست، نوعي پرستش ميّت به شمار مي‌رود و طبعاً انجام دهندة آن در شمار مشركان قرار مي‌گيرد.

پاسخ: أوّلاً، هيچگاه حيات و موت و يا زنده و مرده بودن درخواست شونده، ملاك عبادت و پرستش و شرك و توحيد نيست. چگونه ممكن است درخواست دعا از فرد زنده عين توحيد باشد، ولي درخواست همان دعا از فرد درگذشته عين شرك به شمار رود، در حالي كه ماهيت عمل يكي است، جز اين كه طرف (درخواست شونده) در يكي در قيد حيات است، و در ديگري رخت از جهان بربسته است و هرگز هيچ موحّدي، حيات و موت را ميزان توحيد و شرك معرفي نكرده است. آري، حيات و موت مي‌تواند در مفيد بودن و نبودن اين درخواست مؤثر باشد، امّا در توحيد و شرك تأثيري ندارد.

ثانياً: اساس استدلال كساني كه درخواست دعا از ميت را شرك مي‌دانند، اين است كه مرگ انبيا و اوليا را پايان زندگاني آنان مي‌دانند و براي آنان، حيات برزخي قائل نيستند، در حالي كه در سؤال نخست اين فصل به روشني ثابت شد كه شهيدان، انبيا، اوليا و حتّي مجرمان، پس از مرگ در حال حيات‌اند.

ثالثاً: هر نوع دعوت و درخواست هنگامي رنگ شرك به خود مي‌گيرد كه‌انسان درباره درخواست‌شونده، نوعي‌الوهيت و خداوندگاري و تفويض امور به وي قائل شود، در چنين حالتي است كه درخواست از آن فرد؛ زنده باشد يا مرده، پرستش وي به شمار مي‌رود، ولي درخواست دعا از يك شخص، با اين عقيده كه او يك انسان وارسته است و خدا پذيراي دعا و درخواست اوست، ارتباطي به شرك ندارد و تمام مسلمانان جهان، در محضر پيامبر(ص) او را به اين وصف مي‌ستايند.

2. آيا درخواست دعا از ميت بي‌فايده نيست؟

برخي معتقدند كسي كه از دنيا رفته و قادر به اجابت
درخواست متوسل نيست، هر نوع توسل و درخواست دعا از او عمل لغو و بيهوده‌اي مي‌باشد.

پاسخ: منشأ اين سؤال يك نوع جهان ‌بيني مادّي است كه مرگ اوليا را پايان زندگي دانسته و براي آنان حيات و زندگي برزخي قائل نيست، ولي با توجه به اصولي كه در گذشته يادآور شديم، ثابت شد كه آنان از حيات بالايي برخوردارند، سخن ما را مي‌شنوند و ارتباط ما با آنان قطع نشده است، بنابراين درخواست دعا امري عقلايي بوده و لغو و بيهوده نيست، امّا اين كه آنان به درخواست ما پاسخ مثبت مي‌گويند يا نه، به وجود وضعيت درخواست‌كننده وموضوع درخواست بستگي دارد.

3. آيا ميان ما و كساني كه از دنيا رفته‌اند، مانعي وجود دارد؟

عده‌اي بر اين باورند كه ميان ما و افرادي كه از جهان رخت بربسته‌اند، حائلي وجود دارد كه مانع از ارتباط ما با آنان مي‌شود، به گواه اين كه قرآن مي‌فرمايد:

«وَمِنْ وَرائهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوم يُبْعَثُون».[18]

«در پيش روي آنان، تا روز قيامت مانعي وجود دارد».

پاسخ: برزخ در لغت عرب به معني حائل و مانع است، ولي اين مانع مربوط به بازگشت مجدد رفتگان، به حيات دنيوي است، نه مانع از ارتباط با آنان، شاهد اين مطلب ما اين آيه است:

«حَتّى إِذا جاءَ أَحدهُمُ المَوتُ قَالَ رَبِّ ارجعُون * لعلّي أَعْمَلُ صالِحاً فِيما تَرَكتُ كَلاّ إِنّها كَلمَةٌ هُوَ قائِلُها».[19]

«تا آنگاه كه مرگ يكي از ايشان فرا رسد مي‌گويد: پروردگارا! مرا به دنيا بازگـردان، باشد كه من در آنچه كه وانهـاده‌ام، كـار نيكي انجـام دهـم. ]خـطاب مي‌رسد:[ هرگز چنين نيست، اين سخني است كه او گويندة آن است».

با توجه به اين كه گنهكار، خواهان بازگشت به اين دنياست، قرآن در رد درخواست او مي‌فرمايد:

«وَمِنْ وَرائهِمْ بَرْزَخٌ إِلى يَوم يُبْعَثُون».

«پيش روي آنان حائل و مانعي وجود دارد كه از بازگشت به اين دنيا و تحقق آرزوي آنان جلوگيري مي‌كند».

بنابراين ، حائل ، مانع از بازگشت به دنيا است، نه مانع از آگاهي و ارتباط ميان زندگان و رفتگان .

--------------------------------------------------------------------------------

[1] . مائده/35.

[2] .نهج البلاغه، خطبه 110.

[3] .سنن ترمذي:5/515، شماره 3475.

[4] .طوسي، مصباح المتهجد:374.

[5] .مسند احمد بن حنبل:4454.

[6] .ابن طاووس: اقبال:41.

[7] .غافر/7.

[8] .حشر/10.

[9] .مستدرك بحارالأنوار، ج4، ص 61.

[10] .انفال/33.

[11] .احزاب/71.

[12] .منافقون/5.

[13] .نساء/64.

[14] .يوسف/97 و 98.


:: بازدید از این مطلب : 188
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393

بسمه تعالی

آرایش بانوان

از دختر جوان و چادری پرسیدند :

از چه نوع آرایشى استفاده مى كنى ؟

                       

گفت : اینها رو به كار مى برم :

ﺑراى لبانم ........... رﺍﺳﺘگویى

برای گوشهایم........... کلام الله

براى صدایم ...........ذكر الله

براى چشمانم .......... ﭼشم پوشى از حرامات

ﺑراى ﺩﺳﺘانم ........ كمك و یارى به مستمندان

براى پاهایم ......... ایستادن براى نماز

براى قامتم ........... سجده بردن براى الله

براى قلبم............حب الله

ﺑراى عقلم ......... ﺩﺍﻧﺎﯾﯽ

براى خودمم .......... ایمان به وجود الله


:: بازدید از این مطلب : 176
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393

فقه شیعه امامیه كه به فقه جعفری مشهور است منسوب به
امام جعفر صادق (ع) است. زیرا قسمت عمده احكام فقه
اسلامی بر طبق مذهب شیعه امامیه از آن حضرت است و آن اندازه كه از آن حضرت نقل شده
است از هیچ یك از ائمه اهل بیت (ع)نقل نگردیده است. اصحاب حدیث اسامی راویان ثقه
كه از او روایت كرده اند به 4000 شخص بالغ دانسته اند.




  در نیمه اول قرن دوم هجری فقهای طراز اولی مانند
ابوحنیفه و امام مالك بن انس و اوزاعی و محدثان بزرگی مانند سفیان شوری و شعبه بن
الحجاج و سلیمان بن مهران اعمش ظهور كردند. در این دوره است كه فقه اسلامی به معنی
امروزی آن تولد یافته و روبه رشد نهاده است. و نیز آن دوره عصر شكوفایی حدیث و
ظهور مسائل و مباحث كلامی مهم در بصره و كوفه بوده است.



  حضرت صادق (ع) در این دوره در محیط مدینه كه محل
ظهور تابعین ومحدثان و راویان و فقهای بزرگ بوده، بزرگ شد، اما منبع علم او در فقه
نه «تابعیان» و نه «محدثان» و نه «فقها» ی آن عصر بودند بلكه او تنها از یك طریق
كه اعلاء و اوثق طرق بود نقل می كرد و آن همان از طریق پدرش امام محمد باقر (ع) و
او از پدرش علی بن الحسین (ع) و او از پدرش حسین بن علی (ع) و او از پدرش علی بن
ابیطالب (ع) و او هم از حضرت رسول (ص) بود و این ائمه بزرگوار در مواردی كه روایتی
از آباء طاهرین خود نداشته باشند خود منبع فیاض مستقیم احكام الهی هستند.






:: بازدید از این مطلب : 179
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393

بسمه   تعالی

ماده درسی عربی پایه اول    موضوع درس: اسم های مثنی در عربی                        زمان:20دقیقه        آموزشگاه

اقدامات قبل از هدف کلی تدریس

آشنا شدن بامعنی کلمه مثنی –آشنا شدن با تعداد افراد در مثنی- آشنا شدن با   علامتهای مثنی مذکر و مونث

هدفهای رفتاری

دانش آموز در پایان درس باید بتواند1-تعداد افراد در مثنی که 2نفر هستند را   بشناسد2- علامتهای ان –ین که به انتهای اسمهای مفرد اضافه می شود را بشناسد-3- اسم   های مثنای مذکر و مونث را تشخیص دهد4- اسم های اشاره هذان –هذین –هاتان – هاتین   را برای کلمات مثنی بکار ببرد.

روش تدریس

پرسش و پاسخ-استفاده از کارتهای تهیه شده برای مثنی- استفاده از گچ و تخته   سیاه –داستان گویی – استفاده از کتاب درسی

مدل چیدن کلاس

گروهی نشستن دانش آموزان

رسانه اموزشی

1- کارت2- تخته سیاه3-تصاویر مختلف4- وسایل گوناگونی که در کلاس وجود دارد و   بچه ها معنی این کلمات را در عربی یاد گرفته اند.

ایجاد ارتباط و انگیزه سازی

برای ایجاد انگیزه در بچه ها از انها سئوال می شود1- مفرد چند نفراست؟2- آیا   همیشه افراد یا اشیاء مفرد هستند؟3-اسمها در فارسی از نظر تعداد به چند دسته   تقسیم می شوند؟

 

ارزشیابی تشخیصی

1- معنی لغتهایی که تا به حال یاد گرفته را بیان می کند2-اگر مثلا شکل یک   کتاب را به او نشان دهیم معنای ان را می داند

اجرای تدریس و فعالیت های معلم و دانش آموز(فرآیند یاددهی – یادگیری و تعامل   تجربیات)

لغتهای جدید درس ابتدا برای بچه ها به همراه معنی آنها آموزش داده می شود و   دانش آموزان معنای کلمات را فارسی به عربی و عربی به فارسی تکرار می کنند.متن   درس توسط معلم رو خوانی شده و سپس با کمک دانش    آموزان درس ترجمه شده و ترجمه صحیح در دفتر ثبت می شود.با استفاده از   کارت های تهیه شده که تصویر دو تایی اشیائ و همچنین اشخاص می باشد مفهوم مثنی به   دانش آموزان یاد داده می شود. سپس کلماتی مثل کتاب و معلمه را بر روی تخته نوشته   و علامتهای مثنی را به اخر آنها افزوده و به بچه ها اسمهای اشاره ای که برای این   اسم ها استفاده می شود را اموزش می هیم..

ارزشیابی تکوینی و پایانی

1-مثنی به چه معناست؟2- علامت مثنی در عربی چیست؟3- اسم های مثنی به چند   دسته تقسیم می شوند؟4- اسم های اشاره برای مثنای مذکر و مثنای مونث چیست؟5- اسم   های اشاره مثنی که غلط به کار رفته را تحیح کند.

فعالیت های خلاقانه دانش آموزان

طرح سوال – نمونه هایی از فعالیت های دانش آموزان در ارتباط با درس گذشته.

تعیین تکلیف عمومی گروهی و انفرادی

عمومی: تمرینات کتاب مربوط به این درس را حل کنند.

گروهی : 1- شکل دو معلم مرد را نقاشی کرده وانها را به عربی نوشته و اسم   اشاره مناسب را در مورد ان به کار ببرند2- شکل دو معلم زن را نقاشی کرده و ان ها   را به همراه اسم اشاره مناسب به کار ببرند.

انفرادی : همه دانش آموزان به سوالات تستی که به آنها داده ایم در منزل پاسخ   دهند.


:: بازدید از این مطلب : 1152
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393

عزّت خواری

نگارینم بتم ای نازنینم               تویی نور دو عینم مه جبینم

جمال نازنینت را چو گل دید         بگفتا من در این بستان کمینم

برای دیدن رخسارت ای گل       به سان بلبلی من در کمینم

حجاب افتد شود ماهت هویدا       سپندی می شود جان حزینم

نه بر هجرت تحمّل می توانم       نه بر قربت که در پیشت نشینم

تو شیرین تر ز شیرینی و من هم      چو نحلی در پی آن انگبینم

دگر لیلی و مجنون شد فسانه       تو مجنون تر ،از آنی من از اینم

به هر جا بگذری آهسته پا نه!     به زیر پا نگر، من آن زمینم

شدم خاکت ،گرفتارت،ذلیلت     ز من زایل نمودی عقل و دینم

به ملک عشق و اقلیم محبّت     مقامی برتر از خواری نبینم


:: بازدید از این مطلب : 184
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393



:: بازدید از این مطلب : 168
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : Aliakbarloo
پنج شنبه 23 بهمن 1393

 

نام  و نام خانوادگی:         ارزشیابی آغازین پیام های آسمانی پایه هشتم                  سال تحصیلی:94-93

 

کدام کار باعث نجات از "مرگ بد"و رهایی از "هفتاد نوع بلا"می شود؟.1
ج)نیکی به پدر ومادر                   د)صدقه دادن              الف)داشتن اخلاق نیکو                      ب)نماز اول وقت   

2-بهترین حالتی که دعادرآن قبول می شودکدام است؟

الف)نماز                ب)روزه             ج)حج                د)صبر

3- بهترین حالتی که دعادرآن قبول می شودکدام است؟

الف)نماز                ب)روزه             ج)حج                د)صبر

؟باتوجه به سخنان امام صادق شکر واقعی چیست.4

الف)گفتن الحمدالله                     ب)شکرگزاری عملی          

ج)دوری از کارهای حرام                      د)سپاسگزاری از نعمت ها ی خداوند

؟کدامیک از موارد زیر انجام شکر عملی می باشد.5

الف) الحمدالله                ب) خداوند خیرت بدهد                 ج)مطالعه در کتابخانه      د)ازشما متشکرم


؟چرا گاهی اوقات انسان ها خود را از محافظت خداوند وحمایت فرشتگان محروم می کنند.6

ج)به دلیل انجام گناه                د)نادانی        الف)سهل انگاری وبی دقتی           ب)همه موارد

7- کدامیک ازثمرات ونتایج بعثت پیامبر(ص)نیست؟

 الف)علم آموزی       ب)برادری      ج)برتری نژادعر ب      د)یکتاپرستی  

8- حضرت محمد(ص)هیچگاه حاضرنبود کار شخصی اش را از دیگران بخواهد)این جمله نشان دهنده کدام ویژگی ایشان می باشد.

الف)بزرگواری ومحبت                 ب)عزت نفس               ج)تواضع وفروتنی                       د)ساده زیستی

9- حضرت علی در شب محاصره خانه حضرت محمد(ص)چگونه پیامبر رایاری کردند.

الف)جنگیدن با مشرکان                      ب)دربسترپیامبر خوابیدن     

ج)بامشرکان مذاکره کردند                    د)پیامبر رافورا از خانه خارج کردند-

 10- شب هجرت پیامبر ص به چه شبس معروف است.

                 الف)لیلةالقدر      ب)لیلة الجائزه        ج)لیلة المبیت         د)شب معراج

11- باتوجه به سخن پیامبر:سرور زنان بهشتی چه کسی می باشد.

الف)حضرت خدیجه       ب)حضرت فاطمه                       ج)حضرت رقیه                  د)حضرت زینب

 

12- حضرت فاطمه نسبت به پدرش همچون یک مادر مهربان بودند. ص(  )    غ(  )


13- درهنگام بعثت حضرت محمد(ص)مردم عربستان مجسمه های سنگی راعبادت می کردند.ص(  )    غ(  )

14- حالت انسان هدر هنگام روبرو شدن با مرگ یکسان نیست. ص(  )       غ(  )


15- مرگ پایان خوشی هاوسرآغازسختی های انسان مومن است.ص( )    غ(  )

16- فرشتگان به هنگام مرگ کافران؛آنان رابه حال خودشان رها می کنند.ص( )   غ( )

17- «ایّاک نَعبُد» یعنی:تنها از تو یاری می خواهیم. ص(  )  غ(  )

18- انسان ها برای حل مشکلات خود نیازمند کمک دیگران هستند. ص(  )    غ(  ) 

19- گفتن«الحمدالله»یک نوع شکرگزاری عملی است.  ص(  )  غ(  )

         

   
   

            با آرزوی موفقیت

   

 

   
   

                        20- مسیر بهشت دارای مشکلات وگردنه های سختی است. ص( )  غ( )


:: بازدید از این مطلب : 220
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1

.:: This Template By : Theme-Designer.Com ::.
درباره ما
به وبلاگ من خوش آمدید
منو اصلی
نویسندگان
آرشیو مطالب
مطالب تصادفی
مطالب پربازدید
پیوندهای روزانه
چت باکس

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)
تبادل لینک هوشمند

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان www.Aliakbarloo.Lxb.ir و آدرس aliakbarloo.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.